دردانش پزشکی قدیم، طبیبان به دو گروه اصحاب تجربه و اصحاب قیاس تقسیم میشدند. صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی آرد: باب نخستین در یاد کردن و طریق اصحاب تجربه و اصحاب قیاس در علاج کردن به داروهای مفرد و مرکب. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و همو آرد: طبیبان پیشینیان دو گروه بوده اند، یکی اصحاب تجربه و دیگر اصحاب قیاس، اما علم اصحاب تجربه نام داروهای مفرد بوده است و نسختها وداروهای مرکب... اما اصحاب قیاس نخست طلب دانستن اختلافات مزاجات مردم کرده اند و دانستن اختلافات و احوال بیماریها و اختلاف اعراض... (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به اصحاب تجربه و عیون الانباء ج 1 ص 23 شود
دردانش پزشکی قدیم، طبیبان به دو گروه اصحاب تجربه و اصحاب قیاس تقسیم میشدند. صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی آرد: باب نخستین در یاد کردن و طریق اصحاب تجربه و اصحاب قیاس در علاج کردن به داروهای مفرد و مرکب. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و همو آرد: طبیبان پیشینیان دو گروه بوده اند، یکی اصحاب تجربه و دیگر اصحاب قیاس، اما علم اصحاب تجربه نام داروهای مفرد بوده است و نسختها وداروهای مرکب... اما اصحاب قیاس نخست طلب دانستن اختلافات مزاجات مردم کرده اند و دانستن اختلافات و احوال بیماریها و اختلاف اعراض... (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به اصحاب تجربه و عیون الانباء ج 1 ص 23 شود
اصحاب القلاع. باطنیه. اسماعیلیه. اصحاب جبال: و در این ایام اصحاب قلاع به قتل و احراق مبتلی بودند. (از تتمۀ صوان الحکمه ص 213). و لما اتفق احراق اصحاب الجبال و القلاع من الباطنیه... (تتمۀ صوان الحکمه ص 163). و رجوع به ص 230و 163 و 214 همان کتاب و اسماعیلیه و باطنیه شود
اصحاب القلاع. باطنیه. اسماعیلیه. اصحاب جبال: و در این ایام اصحاب قلاع به قتل و احراق مبتلی بودند. (از تتمۀ صوان الحکمه ص 213). و لما اتفق احراق اصحاب الجبال و القلاع من الباطنیه... (تتمۀ صوان الحکمه ص 163). و رجوع به ص 230و 163 و 214 همان کتاب و اسماعیلیه و باطنیه شود
پیروان ابوالحسین بن ابی عمرو خیاط، استاد ابوالقاسم بن محمد کعبی بودند و ابوالحسین و ابوالقاسم هر دو از معتزلۀ بغداد بشمار میرفتند و از یک مذهب پیروی میکردند جز اینکه در اثبات معدوم قدری راه غلو می پیمودند. این گروه را خیاطیه میگفتند. رجوع به خیاطیه و ملل ونحل شهرستانی چ مطبعۀ حجازی قاهره ج 1 ص 102 شود
پیروان ابوالحسین بن ابی عمرو خیاط، استاد ابوالقاسم بن محمد کعبی بودند و ابوالحسین و ابوالقاسم هر دو از معتزلۀ بغداد بشمار میرفتند و از یک مذهب پیروی میکردند جز اینکه در اثبات معدوم قدری راه غلو می پیمودند. این گروه را خیاطیه میگفتند. رجوع به خیاطیه و ملل ونحل شهرستانی چ مطبعۀ حجازی قاهره ج 1 ص 102 شود